2- نپذيرفتن نتايج تحقيقات نهاد قانوني شوراي نگهبان مبني بر صحت نتايج انتخابات و ادامه تنش آفريني.
3- نپذيرفتن تحليف مجلس شوراي اسلامي كه تبلور اراده عمومي ملت است و جزء اصول لايتغير جمهوريت قانوني اساسي.
4- بيتوجهي به تنفيذ حكم رياست جمهوري توسط مقام معظم رهبري از وظايف رهبري در اصل 110 قانون اساسي با استمرار صدور بيانيههاي تنشآفرين.
5- نمايشي خواندن محاكمه تعدادي از عوامل فتنهآفرين توسط قوه قضائيه و زير سوال بردن وظايف و اختيارات قانوني مندرج در قوه قضائيه.
6- فاقد مشروعيت دانستن رئيسجمهور قانوني كشور پس از گذراندن مراحل تائيد شوراي نگهبان، تحليف مجلس و تنفيذ مقام معظم رهبري. 7- تشويق به برگزاري تجمعات غيرقانوني و حضور در بين تجمعات اين جمله از سوي موسوي را به طنز سياسي تبديل كرده است.
از خداجو خواندن فتنهگران كه روز عاشورا را به هلهله و كف و سوت پرداختند كه بگذريم خودجوش خواندن اين فتنهگري توسط موسوي است، كه هر انسان عاقل و تحليلگري به دور از عينيتهاي سياسي ميتواند سازماندهي اين افراد، حضور در ساعت مشخص، شعارهاي يكسان، مسيرهاي هماهنگ و حتي چگونگي ايجاد تخريب و درگيري و تطبيق آن را با هدايت و رسانههاي بيگانه چون BBC- VOA به خوبي دريابد حتي اگر با چشم بسته خودجوش نبودن اين فاجعه را ناديده بگيريم و بر كسي پوشيده نيست كه نميتوانيم زمينهسازي موسوي براي انجام چنين اعمالي توسط افراد خداجوي!! را پنهان نماييم.
در ادامه وي اعمالي نظير زير نمودن راهپيمايان، تيراندازي، پرت نمودن فردي از پل و ترور را بدون ارایه سند مانند ادعاي وجود تقلب در انتخابات به نظام منتسب نموده كه اين خود برخلاف شعار عمل به قانون اساسي است و سندي ديگر بر مجرميت او است. جالبتر اينكه همه اين تحليلها و دفاع از آشوبگران خداجو با مشاهده فيلمي به اذعان خود وي در بيانيه با اشاره به تصاوير فيلمهاي روز عاشورا كه به طور قطع با برشهاي حرفهاي مانند فيلم آقاسلطان توسط همان فضاسازان توهم تقلب براي او ساخته شده، قضاوت نموده و منشا شر گرديدهاند و صد افسوس كه موسوي اگر حداقل در اين قضاوتها و جهت افزايش بصيرت خويش عامل به قرآن ميبود و آيه (يا ايها الذين امنوا ان جاكم فاسق بنبا فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهاله فتصبحو اعلي ما فعلتم نادمين) اي مومنان عالم هرگاه فاسقي خبري براي شما آورد تحقيق كنيد مبادا از روي جهالت به قومي برسيد از عملي كه انجام دادهايد پشيمان شويد را سرلوحه داوريهاي خود مينمود نه فيلم و سخن اين و آن كار به اينجا كشيده نمي شد.
در ادامه وي براي به حق جلوه دادن صحبتش مشروعيت نظام راتخريب شده دانسته و با بزرگنمايي، مشكلات اقتصادي را رو به وخيمتر شدن تفسير نمودهاند و آن را دليل فتنهگريها و خودسريها دانسته است. لازم است در اين خصوص و افزايش بينش جناب موسوي و همفكرانش چند نكته را خاطرنشان نماييم و هر چند ...
1- مشروعيت و مقبوليت دو مقوله جداگانهاند كه اولي به تایید الهي و دومي با اقبال مردمي ميسر خواهد شد.اگر منظور وي مقبوليت است كه حضور بيسابقه روز چهارشنبه مردم، در حمايت از رهبري و برائت از اهانتكنندگان و زمينهسازان هتك حرمت اين روز (من جمله شخص خودشان) خط بطلاني بر ادعاي خود مبني بر تخريب مقبوليت و به زعم ايشان مشروعيت نظام بود.
اما مشكلات اقتصادي، پرواضح است كه نظام اسلامي پس از شكلگيري با مشكلات زيادي مواجه بوده كه يكي از آنها مشكلات اقتصادي است و در هر دورهاي با شدت و ضعف متغير آن هم به دلايل مختلف اين مشكل همواره همراه نظام اسلامي بوده است و اگر ايشان زماني از سر به اصطلاح دلسوزي براي مردم قرار بود موضعي مخالف وضع بد معيشتي، تورم و ...اتخاذ كنند آن بايد زماني ميبود كه تورم در اثر سياستهاي تعديل اقتصادي عدهاي به 48 درصد رسيد و اين رويكرد دوگانه به خوبي نشان ميدهد كه اين موضعگيريها كه يكدفعه از زمان شروع رقابتهاي انتخاباتي آغاز و اوج ميگيرد چيزي جز حب رياست و قدرت، و ابراز كينه ناشي از شكست در انتخابات تا به امروز نميتواند باشد.
مصادره به مطلوب كردن نخبگان، روشنفكران و دانشگاهيان در اين بيانيه و القا اين مطلب به تاسي از جناب هاشمي كه (قشر فرهيخته حامي موسوي است) توهين غيرمستقيم به خيل عظيم مردمي بود كه جمع كثيري از آنها دانشجو، پزشك و استاد دانشگاه بودند و در محكوميت اعمال خود در روز چهارشنبه به صحنه آمده بودند مگر كه ايشان مانند توهم آرا كثير براي خود عده معدود را همه دانشجويان،نخبگان و قشر فرهيخته قلمداد نموده كما اينكه اندك فتنهگران رادر ادامه بخش عظيم جامعه خوانده است.
با پردهاي كه اطرافيان بر گوش و چشم ايشان دوختهاند با اينكه اذعان نمودهاند(اين مراجع عظام و روحانيون فاضل هستند كه ميتوانند بگويند با اين گونه اشخاص(فتنهگران) چه ميتوان كرد؟
چگونه سخنان آيات عظام نوري همداني، مكارم شيرازي، جوادي آملي و ... را ناديده و نشنيده انگاشتهاند.
با مقدمههاي بالا به صغري، كبري و نتيجه منطق فرقه ضاله موسويه توجه كنيد:
صغري: همه فرهيختگان، دانشمندان، فضلا، مراجع و دانشجويان با موسوي موافقند.
كبري: تعداد قابل توجهي از فضلا، مراجع و دانشجويان با موسوي مخالفند.
نتيجه: تعداد قابل توجهي از فضلا، مراجع و دانشجويان مخالف موسوياند نه فاضل نه مرجع و نه دانشجو هستند.
اين همه منطق مسبوق به سابقهاي است كه موسوي در اثبات بالاتر بودن آرامش و رهنورد در اثبات وجود تقلب در مصاحبه با BBC پيش از اين آن را بكار برده بودند.
در ادامه بيانيه شماره 17 ميخوانيم كه(اذعان به وضعيت بحراني ميتواند راهحل را بر سر آشتي ملي قرار دهد) بديهي است وي بحران را با توجه به موارد مطرح شده مبني بر تخريب مشروعيت، وضعيت اقتصادي وخيم و مسائلي از اين دست كه پيش از اين به آن اشاره شد تعريف و قاعدتا قصد دارد مسئوليت آن را بدون در نظر گرفتن پيشينه تاريخي دولتها به گردن دولت كنوني يا بهتر رقيب سابق انتخاباتي خود آقاي احمدينژاد بياندازد تا به اين وسيله ادعاهاي خود در زمان پيش از انتخابات را تائيد نموده و هم كينه ناشي از شكست را به نحوي اعمال نمايد چرا كه تشخيص بحران در نيمه اول بر عهده رهبري است كه آگاهانه هم سياستهاي كلي نظام را تنظيم نموده و هم به نحوه اجرايي آنها اشراف كامل دارد و حال آنكه ايشان ضمن ارائه توصيهها و انتقادات دلسوزانه خود به دولت، شرايط فعلي را بحراني نميدانند.
اگر اندكي تامل نماييم خواهيم ديد كه با زمينهسازي براي ايجاد ناامني توسط موسوي و يارانش منافقين كه به اذعان خود موسوي در اين بيانيه مرده بودند توانستند با بهرهگيري از فضاي ايجاد شده پياده نظامهايي را در راستاي براندازي در نظام اسلامي بكار گيرند. اعترافات تعدادي از اعضاي اين گروهك مويد اين مطلب است. حال آنكه جناب موسوي به مخالفين توصيه كرده كه آنها را زنده نكنيد غافل از اينكه روح بخشترين اعمال به اجساد منافقين رويكردهاي ضدنظام موسوي در اين مدت بود كه به طوري كه سران اين گروهك حمايت خود را از او به طور مكرر بيان داشتند.
و سوال اينجاست كه چرا وي متنبه نشد؟
شعار قانونگرايي نزد بيش از صد و پنجاه ميليون بيننده داخلي و خارجي و انجام اعمال ضدقانوني بزرگترين دروغي بود كه سياستهاي دوگانه موسوي را بيش از پيش آشكار نمود و به اعتراف خويش در بيانيه اخير آفتي خانمان برانداز براي او و طرفدارانش شد به طوري كه در حال حاضر اندك طرفداران ساختارشكن و ضدنظام او ماندهاند و دفاع بيپشتوانه عقلي وي از آنها.
در ادامه وي دليل عدم آمريكايي و انگليسي بودن خود را نفرستادن كارت تبريك به روساي كشورهاي بزرگ دانسته حال آنكه دعوت از دشمن به برگه، كارت ودعوتنامه فرستادن نيست، زمينهسازي براي مانور دشمن و ايجاد خوراك تبليغاتي رسانههاي بيگانه زيباترين كارت تبريك كه هيچ بهترين خير مقدم براي آنان بود.
حال سوال اينجاست كه چرا برخي مسوولين به جاي اجراي عدالت يا ناديده انگاشتن همه تخلفات آقاي موسوي كه منجر به ايجاد ناامني، تخريب اموال عمومي، كشته شدن مردم و گستاخي دشمنان نظام گرديده يا نامهنگاري به مقام معظم رهبري اين بيانيه را عقبنشيني آقاي موسوي از انكار دولت قانوني و حركت جديد براي وحدت ميداند حال آنكه به صراحت در اين بيانيه نوشته است ما يك دولت مبتني بر آرا مردم ميخواهيم و همواره بر ادعاي تقلب پافشاري دارد و فرمايشات و تاكيدات پيشين مقام معظم رهبري مبني بر متنبه شدن و بازگشت به آغوش نظام را ناديده گرفتهاند.
ما بر آنيم كه اگر روزگاري عدهاي از خوارج با بيبصيرتي خويش علي(ع) را مجبور به پذيرش حكميت نمودند، امروز نخواهيم گذشت كه ولايت با تفسيرها و دلايل نابخردانه و محافظهكارانه عدهاي جهت حفظ مطامع و منافع شخصي افراد مجبور به پذيرش راي ناثواب گردند.
شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاههاي استان تهران به نمايندگي از دانشجويان بسيجي دانشگاههاي اين استان ضمن مطالبه دستگيري و مجازات سران و عاملان فتنه به دور از مماشات توسط قوه قضائيه اعلام ميداريم كه ذرهاي از اجراي عدالت باتاسي به مولايمان اميرمومنان علي(ع) كوتاه نخواهيم آمد.