آیتالله واعظ طبسی نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی چندی پیش در دیدار با جمعی از علما و ائمهی جماعات مشهد مقدس سخنان مهمی، با یادآوری شرایط سخت دوران رهبری حضرت آیتالله خامنهای، از ایمان، اقتدار، صراحت و اخلاص ایشان بهعنوان خنثی کننده توطئهها نام برد و به برخی افراد که با مواضع چند پهلوی خود بهدنبال این هستند که حق و باطل را با هم داشته باشند، تصریح کرد که این کار امکانپذیر نیست.
رجانیوز بخشهایی از این سخنان و فیلم آن را بهدلیل اهمیت در شرایط کنونی منتشر میکند:
آقايان مدرسين! اساتيد محترم! ائمهي محترم جماعات! اين پذيرفتني نيست كه ما خودمان را وابستهي به جمهوري اسلامي و نظام اسلامي بدانيم، اما در برابر دشمنان نظام و دوستان نظام بيتفاوت باشيم. اين قابل قبول نيست كه ما در حوزه باشيم، يك چهرهي علمي باشيم، يك اسلامشناس باشيم، سخن ما، پيام براي جامعهي بشري باشد و خودمان را در زمرهي اهل فكر در جهان اسلام بدانيم، اما در مسايل سياسي و اجتماعي بيتفاوت باشيم و موضعگيري نكنيم.
چگونه ممكن است ما بپذيريم يك فردي با نظام است، پيوند فكري و عاطفي او با نظام براساس ايمان و اعتقاد و باورهاي دينياش قوي است، اما پيام رهبري را بي جواب بگذارد، رهبري را تنها بگذارد. در مشكلات كشور او را كمك و همراهي نكند.
بنده به شما آقايان عرض ميكنم در حد تجربهاي كه داريم از قبل از انقلاب تا امروز، اين 22 سالي كه بر رهبري معظم انقلاب بعد از ارتحال حضرت امام گذشت، دوران بسيار سختي بود، دوران بسيار پيچيدهاي بود. ايمان و اقتدار و صراحت و اخلاص و پايداري او موجب شد كه قدرتهاي بزرگ احساس كنند امام هنوز ادامه دهنده اين مديريت انقلابي است.
در چنين شرايطي رهبري را نبايد تنها گذاشت. به چه كسي مي خواهيم بها بدهيم؟ به چه كسي مي خواهيم امتياز دهيم؟ مگر ميشود دو جريان را با هم داشت؟ امكان ندارد يا حق است يا باطل. انسانهايي كه علاقهمند به نظام هستند و خود را وابسته به نظام مي دانند، حتماً بايد اعلام موضع كنند، راه و روش و منش آنها مشخص باشد و آن را بايد بدانيم.
از حوزههاي علميه و عالمان ديني انتظار اين است كه از كنار مسايل سياسي و اجتماعي بيتفاوت نگذرند. بحمد الله شما اهل مطالعهايد، اهل اظهار نظريد، خوب توجه داريم به خدا قسم اگر ناكثين نبودند، اگر طلحه و زبير -بيعتشكنان- نبودند، هرگز قاسطين ـمعاويه و عمروعاص- جرأت نفس كشيدن در مقابل علي [عليه السلام] را نداشتند. چرا بايد اميرالمؤمنين [عليه السلام] در يك دورهي طولاني صبر بكند و تحمل بكند؟ چرا بايد دنيايي از علم و تقوا و فضيلت و دانش و معنويت در زاويه قرار بگيرد و چپاولگران، پولپرستان و قدرتطلبان سركار بيايند؟ علت همين بود.
يك عدهاي بيعت شكستند، يك عدهاي با برداشت غلط از اسلام كه مارقين بودند، متحجران آن روز بودند، انسانهايي كه داراي جمود فكري بودند، انسانهايي كه با هر نوآوري و طرح انديشهي نو مخالفت ميكردند، انسانهايي كه كاملاً افكارشان در يك چارچوب خاصي محاصره شده بود و محدود بود، آنها نميتوانستند علي [عليه السلام] را تحمل بكنند. تمام اينها من حيث المجموع موجب شد كه حق، حقيقت، آنكه محور حق است، محور عدالت است و حق را بايد با آن سنجيد كه آن روز علي [عليه السلام] بود، نتواند به عنوان يك حاكم و يك ولي اسلامي، حكومت اسلامي را دنبال بكند و ادامه بدهد.
مردم بحمد الله مردمي بسيار هوشمند، آشنا با مسايل سياسي و اجتماعي [هستند]. واقعاً اين هم يكي از بركات اين انقلاب و رهبري اين انقلاب بود كه امروز كوچكترين سخني اگر يك رجل سياسي بزرگ غرب يا داخل بر زبان جاري بكند، مردم ما ميتوانند دربارهي او تحليل بدهند، تفسير بكنند، يعني تا آخر بخوانند كه چه خطي دارد دنبال ميشود. با اتكای به چنين مردمي، به اتكای به خداوند، با پيوند با خاندان عصمت و طهارت [عليهم السلام] ترديد نكنيد كه اين انقلاب جهاني خواهد شد و همهي زمينههاي او هم بحمد الله فراهم است.