به گزارش خبرنگار پيام گلستان به نقل از رجانيوز، يكي از مقامهاي ليبي در اولين گزارشهاي خود اعلام كرد كه صدها موشك به سمت ليبي پرتاب شده و حداقل 48 نفر كشته و 150 نفر زخمي شدهاند.
تمركز رسانهها بر جنگ ليبي در حالي است كه همچنان فشارها بر شيعيان در بحرين ادامه دارد اما غرب ترجيح داده است با از ميان برداشتن ديكتاتور تاريخ مصرف گذشته ليبي، موضوع بحرين را از نقطه زوم رسانهها خارج كند.
حملات هوایی که از شامگاه روز شنبه علیه مواضع در کنترل سرهنگ قذافی در لیبی صورت گرفت، هر چند مقدمهای به اندازه شروع اعتراضات مردمی در این کشور علیه دیکتاتوری چهار دههای سرهنگ و فرزندانش دارد، اما به نظر میرسد در این میان اهداف دیگری نیز در ورای این حملات نهفته باشد.
در حالی که تا روز پنج شنبه هفته گذشته اما و اگرهای فراوانی در مورد حمله هوایی به لیبی و یا دستکم ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور برای ستاندن برتری هوایی نظامیان وابسته به دیکتاتور این کشور وجود داشت، اما به ناگهان ورق در عرصه بینالمللی برگشت و شورای امنیت پس از دو نشست بینتیجه، در سومین نشست خود قطعنامهای را تصویب کرد که به موجب آن ائتلافی از کشورهای مختلف میتوانستند برای پایان دادن به حملات هوایی سرهنگ قذافی به مواضع و مراکز تحت کنترل انقلابیون این کشور، وارد عمل شوند.
اما در اینکه چرا شورای امنیت به ناگهان به این نتیجه رسید باید دست به چنین اقدامی بزند و از سوی دیگر کشورهایی مانند روسیه و چین که پیوندهای نزدیکی با سرهنگ داشته و دارند، به این قطعنامه رای ممتنع دارند، باید در بازیهای سیاسی پشت پردهای دید که کمتر کسی از آن خبردار میشود.
به گزارش العالم، اما آنچه در مجموع میتوان از دلایل این اقدام گفت، چنین است:
1- ترس از بوسنیزه شدن جنگ: غرب تجربه بدی از اقدامات خود در جنگ بوسنی داشت. چند سال تمام دست صربها برای برافروختن هر جنایتی در این کشور باز بود و غرب نیز نظارهگر نسلکشی. اما زمانی که برخی از نیروهای خارج از دایره اروپا وارد عرصه نظامی بوسنی شدند و نیروهای مسلمان را آموزش و تجهیز کردند، کشورهای غربی برای کنترل اوضاع و خارج نشدن بوسنی از دایره اختیار خود، تصمیم به دخالت نظامی در این کشور گرفتند. حال همین موضوع نیز در لیبی نیز وجود دارد. به نظر میرسد برخی از کشورهای اسلامی تلاش دارند به نیروهای انقلابی لیبی از نظر فرماندهی و لجستیک کمک کنند و این کمکها از هفته گذشته شروع شد و ترس از موفقیت انقلابیون خارج از مشارکت غربیها، آنها را وادار به دخالت سریع در لیبی کرد.
2- فشار بیش از اندازه فرانسه: فرانسه اولین کشوری بود که شورای انقلابی لیبی را به رسمیت شناخت. این اقدام کاخ الیزه، هزینه سنگینی را برای این کشور در پی داشت. در صورت موفق نشدن انقلابیون، روابط آینده فرانسه و سرهنگ قذافی تحت هر شرایطی به شدت وخیم میشد، از این رو فرانسه رایزنیهای گستردهای برای مجاب کردن اعضای شورای امنیت در طرح تصویب قطعنامه 1973 کرد. در این میان فشارهای پاریس بر مسکو و وساطت مسکو میان پاریس و پکن قابل توجه است.
3- ترس از بالا رفتن بهای نفت: یکی از مهمترین دلایل را در درگیری اخیر باید در رقابت بر سر طلای سیاه ارزیابی کرد. کشورهای غربی در صورت پیروزی با یک تیر چند نشان میزنند. نخست آنکه با تسریع در پایان جنگ از بالا رفتن بهای نفت جلوگیری میکنند و دیگر آنکه در دولت آینده این کشور، دیگر جایی برای شرکتهای چینی که سران آن، از قدافی حمایت کردهاند، نیست، از اینرو راه برای حضور شرکتهای غربی و به خصوص آمریکایی که غایب بزرگ نفت گرانبهای لیبی هستند، فراهم خواهد شد.
4- فشار کشورهای عرب: کشورهای عرب به خصوص سه کشور عربستان، قطر و امارات متحده رایزنیهای گستردهای برای حمله به لیبی داشتند. دلایل این کشورها متعدد است اما دو دلیل عمده در این رابطه، تحت الشعاع قرار دادن اشغال بحرین توسط این کشورها و همچنین رقابت و اختلافات دیرینه ریاض و طرابلس را میتوان برشمرد.
5- ترس از تشدید جنگ و مهاجرت به سمت اروپا: لیبی کشور پهناوری است که سواحل طولانی با مدیترانه دارد. این کشور به دلیل کمی جمعیت از یکسو و به تبع آن کمی نیروهای امنیتی و مرزبانی، توان کنترل این مرز طولانی را ندارد و از اینرو لیبی به یکی از مهمترین مراکز عبور مهاجران آفریقایی به اروپا تبدیل شد که در روابط اخیر لیبی و کشورهای اروپایی تلاش شد تا این شکاف پوشانده شود. اروپا که در طی سالهای اخیر قوانین سختگیرانهای را در رابطه با مهاجرتهای غیرقانونی وضع کرده است، از تشدید جنگ و هجوم مهاجران به مرزهای دریایی خود نگران است، مسالهای که قذافی تاکید بسیاری بر آن داشت و به نظر میرسد با شروع حملات هوایی به مواضع سرهنگ قذافی این مساله بیشتر خودنمایی کند.
6- انتقامگیری از سرهنگ: اروپا و آمریکا خاطره خوشی از سرهنگ قذافی نداشته و ندارند و او را سرهنگ دیوانه خطاب میکنند. هر یک از کشورهای اروپایی در طول دهه 80 و 90 قرن گذشته به نوعی با وی درگیر بودهاند که مهمترین این درگیریها را میتوان در سه قضیه تجهیز ارتش آزادیبخش ایرلند شمالی در حمله علیه منافع انگلیس، سرنگونی هواپیمای آمریکایی پانامریکن بر فراز لاکربی و بالاخره حمله به چاد به عنوان متحد فرانسه در سال 1982 جهت تصرف معادن اورانیوم در کوههای تیبستی. همین عوامل کافی است تا سه کشور فرانسه، انگلیس و آمریکا به راحتی بتوانند افکار عمومی خود را جهت حمله به لیبی قانع کنند.