بيانيه اين پنج نفر اگرچه حاوي نكته جديدي نبود اما طيف نگارندگان آن نشان ميدهد يك سنت الهي در حال تكرار است: "ثم كان عاقبه الذين اساؤا السوي ان كذبوا بايات الله و كانوا بها يستهزؤن"، "پس آنها كه بد كردند (و در ارتكاب گناه اصرار ورزيدند) دچار عاقبتي بدتر شدند (و آن اينكه) آيات خدا را تكذيب كرده و آنها را به استهزاء گرفتند."
عاقبت بدتر براي جريان فتنه آنجاست كه ماهيت اين جريان بر خلاف آنچه كه برخي اصرار دارند از آن صرفا بهعنوان اعتراضي مسالمتآميز ياد كنند، علاوه بر روشن شدن عقبههاي حمايتهاي بيگانه، با شيب تندي به سمت ضدديني گرايش دارد. بهطوري كه اين شيب با گذشت زمان و اصرار فتنهگران بر بدكاري و گناه هر روز تندتر شده و نشانههاي آن نيز در شعارها و رفتارهاي آنان از روز قدس (روزهخواري، شعارهاي انحرافي نه غزه نه لبنان) گرفته تا 13 آبان و تقويت منافع استكبار در روز سمبل مبارزه با استكبار و 16 آذر (اهانتهاي مستقيم به امام راحل و رهبري) و نهايتاً روز عاشوراي حسيني و حرمتشكني بيسابقه روشن است.
با اين حال، عاقبت بدتر در اثر اصرار بر بدكاري، آنچنان گريبان جريان فتنه را گرفته است كه در آخرين مورد، پنج نفري كه هر يك سابقه انكار يكي از مسلمات و بديهيات تشيع را دارند، خود را در قامت صحنهگردان آن ميبينند و بيانيه راهبردري صادر ميكنند.
عبدالكريم سروش
بسط تجربه نبوي و قبض و بسط شريعت دو نظريه بحثبرانگيز سروش در دهه 70 بودند كه وي سال 86 در گفتگو با مجله zemzem با ادعاي اينكه دريافتهاي پيامبر اكرم از وحي تجارب و دركهاي شخصي ايشان از الهامات بوده است، بهطور واضحي بر خلاف معتقدات واضح مسلمانان، ادعاي بشري بودن قرآن را مطرح كرد. وي همچنين در خصوص عصمت پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نيز شبهاتي وارد كرده بود.
سروش گفت: بنا به روايات سنتي پيامبر تنها وسيله بود، اوپيامي را كه از طريق جبرييل به او نازل شده بود، منتقل مي كرد. به نظر من پيامبر نقش محوري در توليد قرآن داشته است. پيامبر به نحوي ديگر نيز افريننده وحي است. آن چه او از خدا دريافت مي كند، مضمون وحي است. پيامبر، مانند يك شاعر اين الهام را به زباني كه خود مي داند و به سبكي كه خود به ان اشراف دارد و با تصوير ودانشي كه خود در اختيار دارد منتقل مي كند. شخصيت او نيز نقش مهم در شكل دادن به اين متن ايفا مي كند.
وي همچنين ادعا كرد: پيامبر حقيقتا به آنچه مي گفته، باور داشته است. اين زبان خود او ودانش خود او بود و فكر نمي كنم كه دانش او از دانش مردم هم عصرش درباره زمين، كيهان وژنتيك انسان ها بيش تر بوده است. بسط تجربه نبوي در زمان انتشار، به تلاش براي گسترش نظريه خطاپذيري معرفت ديني (در قبض وبسط تئوريك شريعت) به قرآن تعبير وانتقادات فراواني را باعث شد.
سروش، مقصود خود را از اين نظريه به صراحت بيان كرده بود: پیامبر(ص) براساس تجربه شخصیت ودانش خود که از دید وي "در حد دانش عصر نزول" قران بوده است، الهام الهی را به صورت متن و کتاب درآورده است. همچنين، قرآن معجزه اسلام، به خاطر انسانی بودن خطا پذیر است.
محسن كديور
محسن كديور نيز كه پس از دوم خرداد 76 و در پروسه تضعيف ولايت فقيه كه از سوي بخشهايي از جريان به قدرت رسيده بهطور جدي دنبال ميشد، به تخطئه نظريه ولايت مطلقه فقيه طي مقالات و سخنرانيهاي متعددي اقدام كرد، سرانجام در ارديبهشت ماه سال 85 در شماره 3 نشريه مدرسه، نشان داد كه عاقبت بدتر در اثر اصرار بر بدكاري به سراغ وي نيز آمده است. كديور در مقالهاي با عنوان "بازخواني نظريه علماي ابرار"، تلقي از امامت را به دو بخش بشري و فرابشري تقسيم كرد و نتيجه گرفت نبايد صفات فرابشري را به ائمه اطهار(عليهم السلام) نسبت داد
وي با تأكيد بر بشري بودن صفات ائمه اطهار و ضرورت نفي صفات فرابشري، در عصمت ائمه عليهم السلام خدشه واردكرد و نوشت: «رويکرد "بشري" عبارت است از اين اعتقاد که ائمه، "فاقد علم لدني يا علم غيب هستند" و "معارف ديني را به شيوه اکتسابي از امام قبل به دست مي آورند و با راي و اجتهاد واستنباط، احکام شرعي را تحصيل مي کنند و همانند ديگر آدميان، خطاپذيرند اگرچه کم خطاترين هستند." به علاوه، "عصمت در ميان آدميان منحصر به شخص پيامبر است" و ائمه فاقد عصمتند. عصمت مزبور که از ائمه نفي مي شود عبارت است از: "سرشتي متفاوت از ديگر آدميان" که بر حسب آن، امام "به شيوه اي ويژه و فرابشر از معصيت برکنار شده باشد."»
عبدالعلي بازرگان
عبدالعلي بازرگان شريك اقتصادي سالهاي قبل از انقلاب ميرحسين موسوي است كه به همراه آلادپوش، سه عضو هيئت مديره شركت سمرقند را تشكيل ميدادند و پس از انقلاب نيز انتشارات كلمه را با هم اداره ميكردند.
بازرگان داماد حسيني طباطبايي و از اعضاي جلسات صبح جمعه منزل حبيبالله پيمان است. حسيني طباطبايي فردي است كه به گرايشهاي وهابي در تهران شهرت دارد. برگزاري نمازجمعه فرقهاي جديد با گرايشهاي وهابي از جمله اقدامات ضدامنيتي حسيني طباطبايي در تهران بود كه برخي ميگويند هنوز نيز اين فعاليتها ادامه دارد.
بازرگان در اندیشه های شیعی خدشه وارد کرده و دارای گرایش های شبه وهابی است. او مواضع خود را پس از يك سلسله بحث در اوايل دهه 70 در منزل پيمان به صراحت اعلام كرد.
اكبر گنجي
عاقبت بدتر در اثر اصرار بر بدكاري براي اكبر گنجي نيز از زماني رقم خورد كه وي با بيشرمي از به موزه تاريخ سپردن افكار امام خميني به يك نشريه آلماني گفت. اما گنجي نيز سال گذشته با انكار كلامالله بودن قرآن و وجود امام زمان(عج) ماهيت ضدديني خود را بيشتر روشن كرد.
وي در ادامه سلسله مقالاتش در مورد اسلام که به نوعی در ادامه ی مقالات عبدالکریم سروش در رد الهی بودن قرآن بود و حتي گفته ميشد این یادداشتها با هماهنگی کامل سروش و برخی نزدیکانش و گاهي توسط شخص سروش، نگارش می شود، طي مقالهاي با عنوان "تاملاتي در باب تروريسم مقدس" نوشت: مسالهي اصلي "قرآن محمدي" اين بود كه قرآن سخن كيست؟ "قرآن محمدي" نشان داد كه هيچ دليلي بر كلام الله بودن قرآن وجود ندارد. وی ضمن ادعاي اينكه "اثبات اینکه قرآن، سخن خدا است، ناممکن است"، افزود: قرآن، متنی است که بعدها بهوسیلهی مسلمانها، از ترکیب چند گفتمان مختلف، ساخته شده است.
وي همچنين مدعاي وجود امام زمان(عج) را هم بي دليل خواند و افزود: تا كنون حتي يك دليل بر وجود موجود مقدس و معصومي با عمر بیش از 1200 سال (مهدی موعود) اقامه نشده و اساسا اقامه شدنی نیست.
وی همچنین افزود: به فرض آنکه بتوان، از طریق تحقیقات تاریخی، اثبات کرد که امام یازدهم شیعیان فرزندی داشتهاند، ادعای طول عمر بیش از ۱۲۰۰ سال، با علم تجربی مدرن تعارض دارد.
در ميان اين پنج نفر، تنها عطاءالله مهاجراني باشد كه عليرغم رسواييهاي اخلاقي پيشآمده براي او كه وي را ناگزير به ترك ايران كرد و رد بديهيات خط امام(ره) مانند ولايت فقيه، هنوز كار به انكار علني قرآن و عصمت ائمه و وجود امام زمان(عج) نرسيده باشد.
ماهيت ضدديني جريان فتنه در انديشه و عمل نسبت به 7 ماه قبل كاملاً روشن است و جالب اينجاست كه سران داخلي اين جريان هم خود را خداجوي و پيرو خط امام حسين(ع) و امام راحل ميدانند و در ضمن هيچ ارادهاي براي كمترين مرزبندي با طيفي از عناصر اجنبي و استكباري حامياشان گرفته تا جريان ضد دين و ضد شيعي كه عملاًخود را صحنهگردان و ميداندار اصلي ميپندارند، نميكنند.
عطاء الله مهاجرانی
مهاجرانی اگر چه مثل دیگر نویسندگان بیانیه چهره ای عمیق و با عقبه نظری قوی نبوده و نیست؛ اما مواضع و عملکردش طی این سال ها گواهی است بر اینکه او نیز در همین سلک قرار دارد. اندیشه هایی از این دست در زمان وزارت او بود که در روزنامه های زنجیره ای و به یمن تساهل و تسامح دولت اصلاحات به صورت علنی تئوریزه شد.
در شرایط تلخ آن روز رهبر انقلاب طی سخنانی در نماز جمعه ناگفته هایی را با مردم در میان گذاشتند. ایشان فرمودند:«من قلبا از بعضی پدیده هایی که در کشور هست رنج می برم. من نمی خواهم آنچه را که برای من رنج آور است با افکار عمومی مطرح کنم؛ اما این نکته که آن روز گفتم داستان غم انگیزی است، حقیقتا هم همین طور است.... متاسفانه همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه کند، امروز به جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است. بعضی از این مطبوعات که امروز هستند، پایگاه های دشمنند.»
آن روز مهاجرانی به دفاع از روزنامه هایی پرداخت که رهبری از آن با عنوان پایگاه دشمن یاد کرده بود و در واقع تریبون های تبیین انحرافات فکری تجدیدنظر طلبان به شمار می آمد. مهاجرانی حتی با صراحت تمام گفت:«من معتقدم هیچ روزنامه ای را که در کشور می شناسیم نمی شود گفت پایگاه دشمن!» و این البته مهر تاییدی بود بر اندیشه های باطلی که مهاجرانی رسالت بستر سازی برای ترویجشان را عهده دار شده بود.