به گزارش پیام گلستان به نقل از شیعه سیاسی ، سابقه حضرت آقای مهدوی که کاملا روشن است، اما پیرامون آیت الله مصباح، بعضا افراد بی تقوا این گزاره ها را مطرح میکنند که : "آقای مصباح مگر عضو انجمن حجتیه نبود؟"/"آقای مصباح مگر با تشکیل حکومت اسلامی مخالف نیست؟"/"روشن است که آقای مصباح سابقه انقلابی ندارد." و اسف ناک است حرفهای دوم خردادی ها را اکنون، از زبان برخی افراد به ظاهر اصولگرا بشنویم. با توجه به تخریب هایی که انجام میشود، لازم دیدم برای تنویر اذهان عزیزان، بعضی مطالب و نوشته ها بازخوانی شود.
سید علی اکبر محتشمی پور (اصلاح طلب):
" آقای مصباح یزدی بعد از سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد توسط رژیم شاه، به شدت از جریان مبارزه و نهضت اسلامی سرخورده و مخالف آن شده و ابایی از طرح مخالف خویش نداشت. به عنوان مثال در سال۱۳۵۲ در جلسه ای که دو نفر از بزرگان امروز نظام جمهوری اسلامی و مبارزان زمان شاه، در قم و در منزل آقای مصباح با ایشان به گفتگو نشستند، وی در مقام مخالفت با نهضت و مبارزه در زمان غیبت امام زمان(عج) به پاره ای از روایات استدلال میکند که هر قیامی از سوی مسلمانان، قبل از ظهور حضرت مهدی(عج) باطل و محکوم به شکست است." (۱)
شیخ رسول منتجب نیا (اصلاح طلب):
"آقای مصباح قبل از پیروزی انقلاب و در حالی که حضرت امام در تبعید و اساتید و مدرسین مبارز حوزه علمیه قم در بازداشت و تبعید بودند و مردم در تظاهرات و حرکت های انقلابی شهید میدادند...حاضر نبودند یک سیلی در راه مبارزه با رژیم شاه تحمل کنند و بزرگان نقل میکنند که در صد نوشتن کتابی علیه حکومت اسلامی بودند، به این معنا که هر حکومت قبل از پیروزی امام مهدی(عج) مشروعیت ندارد." (۲)
مهدی کروبی (اصلاح طلب):
"در دوران مبارزه آقای مصباح نیز مانند دیگر فضلا در صحنه حاضر شدند...اواسط دهه۴۰ حضور ایشان کم شد و به تدریج کمتر نیز شد و بعد دیگر وارد صحنه ها نشد....یک شب منزل یکی از دوستان عزیز ما مهمان بودیم...چند نفر از دوستان کنونی، همچون آقای موسوی خوئینی ها در آن جلسه حضور داشتند. من رو کردم به جناب آقای هاشمی رفسنجانی، پرسیدم از آقای مصباح اصلا خبری نیست...او گفت: مگر شما خبر ندارید آقای مصباح چگونه شده است؟گفتم:نه. آقای هاشمی گفت: آقای مصباح به کلی از حرکت نظام و انقلاب و مبارزه برگشته است. آقای هاشمی در ادامه از یکی ابز بزرگان نظام، که من الان از ذکر نامشان خودداری میکنم اسم بردند. آقای هاشمی میگفت شبی در قم بودیم و من به ایشان گفتم که خوب است فردا برویم و صبحانه را در منزل آقای مصباح بخوریم...دیدیم ایشان به کلی تمام کارهای ما و مبارزات را غلط میداند و میگوید که مبارزه اصلا معنا ندارد. حتی روایاتی میخواند که در غیبت وجود مقدس امام زمان، هرکس قیام کند و حرکت کند، جز اینکه نابود شود، هیچ چیز دیگری رخ نمیدهد؛ یعنی باید منتظر ماند امام زمان(عج) ظهور کند." (۳)
در پاسخ به ادعای مهدی کروبی، حجت الاسلام و المسلمین شیخ قاسم روان بخش، دبیر سیاسی هفته نامه پرتو سخن- که هم اکنون جزو کاندیداهای نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز میباشد- جوابیه ای را منتشر کرد که در قسمت هایی از آن چنین آمده است:
" ادعاهای فوق درباره آیت الله مصباح و شاهد آوردن از سخنان آقای هاشمی رفسنجانی...مبتنی بر خواندن احادیث مربوط به انجمن منحطه حجتیه، همگی برای اولین بار است که در تاریخ انقلاب مطرح میشود و در هیچ یک از کتابهای خاطرات مبارزان از جمله خاطرات آقای هاشمی که ریزترین مسائل دوران مبارزه را ضبط کرده ذکر نشده است! روشن است طرح این گونه مسائل آن هم در زمانی که اصلاح طلبان پس از شکست سنگین در انتخابات نهم [ریاست جمهوری] درصدد انتقام از آیت الله مصباح یزدی بر آمدند چه مفهومی میتواند داشته باشد. به راستی چگونه میتوان تئوری پرداز "جمهوری اسلامی" که عمر خود را در راه تحقق "حکومت اسلامی" صرف کرده و کتابهای زیادی در این باره از ایشان منتشر شده است را به طرفداری از افکار انجمن حجتیه متهم کرد که تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور ولی عصر (عج) را محکوم میدانند؟! و چگونه میتوان این تعارض را حل کرد که از سویی جرم ایشان نظریه پردازی در خصوص حکومت دینی و تشریح مبانی نظری جمهوری اسلامی و تصریح به ضرورت تشکیل حکومت بر اساس مبانی اسلام دانسته و از سوی دیگر ایشان را از مخالفان تشکیل حکومت قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) دانست؟!...به راستی چگونه آقای مصباح بعد از دهه ۴۰ کلا از امام و مبارزات امام و راه ایشان رویگردان شده بود و در عین حال در اوج مبارزات در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ امضای ایشان در کنار امضای علمای طراز اول وجود داشت؟! حتما کسانی که در خط نخست مبارزه بودند خوب میدانستند که آیت الله مصباح از آن رو به تنهایی نشریه "انتقام" را منتشر میکردند که روند معمولی مبارزه را کند و ناکافی میدانستند. خوب است آقای کروبی برای یک بار هم که شده به کتاب انتقام که مجموعه مطالب همان نشریه بوده و پس از انقلاب توسط حجت الاسلام و المسلمین خسروشاهی جمع آوری و منتشر شده است، مراجعه کنند... اما ماجرای دیدار آقای هاشمی رفسنجانی و یکی دیگر از بزرگان نظام [مقام معظم رهبری] با آیت الله مصباح مربوط به سالهای است که سازمان مجاهدین خلق معرکه گران میدان شده بودند و تحت حمایت های مالی و سیاسی آقایانی از جمله آقای هاشمی رفسنجانی به مبارزه مسلحانه میپرداختند و از امام نیز میخواستند تا از آنها حمایت کند. آقای هاشمی طی نامه ای که توسط عزت الله سحابی برای امام فرستاد، خواهان حمایت جدی ایشان از این سازمان شد؛ ولی حقیقت ماجرا این است که یک روز شهید آیت الله قدوسی در مدرسه حقانی به آیت الله مصباح میگویند که فردا صبح آقای هاشمی میخواهند برای صبحانه منزل شما بیایند. فردای آن روز آقای هاشمی رفسنجانی همراه با یکی دیگر از بزرگان نظام به منزل ایشان رفته و دو تقاضا را مطرح میکنند؛ یکی اینکه از سازمان مجاهدین خلق حمایت کنید و دیگر اینکه بیایید یک جبهه مشترک ضدامپریالیسم تشکیل بدهیم. جناب آقای مصباح نسبت به خواست اول ایشان میگوید:"من اینها را نمیشناسم لذا نمیتوانم تأییدشان کنم. من شناختی از آنها ندارم بنابراین نه نفی میکنم و نه اثبات." در پاسخ به خواسته دیگر نیز میگویند:"اگر معنای تشکیل "جبهه ضد امپریالیسم" همکاری با مارکسیستها باشد بنده حاضر نیستم ولی اگر "جبهه اسلامی" باشد حاضرم. هرچه در قالب اسلام باشد آمادگی دارم ولی جبهه مشترک ضد امپریالیسم، اسم عامی است که شامل مارکسیستها هم میشود لذا حاضر نیستم." پس از چندی پیامی از طرف حضرت امام منتشر میشود مبنی بر اینکه مؤمنان حساب خودشان را از مارکسیستها حدا کنند. اگر منظور آقایان بریدن از مبارزات، عدم همراهی با مارکسیستها و التقاطیون است قطعا صحیح است و این از افتخارات آیت الله مصباح است، چرا که بعدا در سالهای ۵۴ و ۵۵ که حقایق تا حدودی روشن شد علمایی که سازمان را حمایت مالی میکردند اظهار پشیمانی کرده و حتی آقای هاشمی نیز در سفر سال ۵۴ به نجف از امام خواستند تا با همان موضع خود در عدم حمایت از برخورد مسلحانه ادامه دهند...نکته دیگر آنکه؛ به درستی اگر حضرت آیت الله مصباح از پیشتازان مبارزه نبودند چرا مبارزی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی این چنین از ایشان میخواهند که سازمان مجاهدین خلق را به رسمیت شناخته و یا جبهه مشترک ضد امپریالیست تشکیل دهند؟ مطلب فوق به اضافه امضاهای مکرر آیت الله مصباح در کنار علمای طراز اول حوزه علمیه علیه رژیم طاغوت نشان دهنده آن است که ایشان هر نوع مبارزه را قبول نداشتند و حاضر نبودند از کسانی حمایت کنند که به دنبال تحقق حکومت مارکسیستی بوده و گفته بودند:«اگر روزی قدرت را به دست بگیریم در مرحله اول شماها [روحانیون] را از دم مسلسل میگذرانیم.» آری! جرم آیت الله مصباح این بود که همانند حضرت امام حاضر نشد در آ» سالها از این گروه منحط و منحرف حمایت کند.»" (۴)
حضرت آقا (روحی له الفداء):
" این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و با اخلاق برجسته میکنند، اینها همه اش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتا این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرند." (۵)
پی نوشت ها: ۱. روزنامه بیان/ ۱۴ بهمن۱۳۷۸ ۲. روزنامه بیان/ ۲۳ فروردین ۱۳۷۹ ۳. روزنامه شرق/ ۱۷دی ۱۳۸۴ ۴.روزنامه شرق-۳بهمن۱۳۸۴/هفته نامه پرتو سخن۱۲بهمن۱۳۸۴ ۵. دیدار با دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت۱۳۷۹
*منبع: کتاب گفتمان مصباح
پ.ن:
می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است / می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است
چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد / وان یکاد از نَفَس فاطمه برتن دارد ... یازهراء (س)