گفتم: مردم كه در مراسم عزاداري و سينه زني بودند و اگر در محل حضور داشتند، دمار از روزگار يزيديان درمي آوردند و تازه از اين گذشته، كدام انسان خداجوي را مي توان يافت كه وقتي با كسي دعوايش مي شود به امام حسين(ع) اهانت كند؟!
گفت: موسوي با همين ادعا به وضوح اعتراف كرده است كه طرف مقابل آشوبگران مردم عاشورايي و حسيني بوده اند و آشوبگران به همين دليل براي مقابله با مردم عليه امام حسين(ع) شعار داده اند.
گفتم: اگر سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره اي آنها دشمن امام حسين(ع) نبودند كه به ساحت مقدس آن بزرگوار اهانت نمي كردند.
گفت: چه عرض كنم؟! بعضي ها را بگو كه با هزار كيلو چسب و سريش مي خواهند سران فتنه را تبرئه كنند!
گفتم: دزدي وارد خانه اي شده بود و صاحبخانه كه بيدار بود او را دستگير كرده و پرسيد اينجا چه مي كني؟ گفت؛ «باد» مرا بلند كرده بود و من در ميان زمين و آسمان دستم را به درخت خانه شما گرفتم كه وسط حياط افتادم! صاحبخانه پرسيد؛ اثاث خانه را براي چه جمع كرده اي؟ دزد پاسخ داد؛ از قبل جمع شده بود! و صاحبخانه كه از پرت و پلا گويي او به تنگ آمده بود پرسيد به فرض كه باد تو را به اينجا آورده باشد، در طبقه سوم چه مي كني؟ و دزد قيافه حق به جانبي گرفته و گفت؛ اتفاقاً خودم هم در همين فكر بودم كه شما از راه رسيديد!