خط دهی رهبر انقلاب اما از سوی ارزشگرایان آن گونه که باید فهم نشد. این گونه بود که گارد جنگی دیروز در جبهه خارجی به درون جبهه خودی کشید و در فقدان نزاع خارجی جدی، آنها با همان شور گذشته صحنه جدال را در میان خود ترسیم کردند و باز این گونه بود که ضرورت توصیه چند باره رهبری به وحدت، تقوی، اصلی- فرعی کردن مسائل و جلوگیری از آتش افروزی های سیاسی دوچندان شد.
بخشی از سخنان رهبر انقلاب در دو دیدار کارگزاران نظام و دیدار دانشجویان ناظر به همین گارد غلط در جبهه خودی بود و این موضوع دقیقی است که اگر اکنون نیز از بیان ایشان فهم نشود، بار دیگر در همان گرداب قبل گرفتار خواهیم آمد. درست از همین روست که ناگزیر از بازخوانی بخشی از سخنان ایشان برای تکمیل مقصود نوشتار هستیم.
رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام از برکات ماه رمضان و ضرورت رعایت تقوا گفتند و از اینجا بحث را به مسائل روز و مشکلات مبتلابه انقلابیون کشاندند. ایشان با گزینش دقیقی، به فرازی از دعای مکارم الاخلاق اشاره کردند: «اللّهم صلّ على محمّد و اله و حلّنى بحلية الصّالحين و البسنى زينة المتّقين؛ فى بسط العدل و كظم الغيظ و اطفاء النّائرة و ضمّ اهل الفرقة و اصلاح ذات البين» و بعد به توضیح فراز به فراز این دعا پرداختند و برای اینکه توجه همه به موضوع بیش از پیش جلب شود، تاکید کردند:«ببينيد، اينها همه، مسائل امروز ماست.»
رهبر معظم انقلاب ضمن شرحی بر فرازهای اول، به موضوع "کظم غیظ" پرداختند. فرمایشات ایشان دقیقاً ناظر به یک آسیب جریان انقلابی طی ماههای بعد از جریان فتنه بود. رهبری فرمودند: «فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اينجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان بايد غيظ داشت؛ "و يذهب غيظ قلوبهم". در مقابل آن دشمنى كه با هويت شما، با موجوديت شما مخالف است، آنجا خشم ميشود خشم مقدس؛ آن اشكالى ندارد. نه، در جمع مؤمنين، در بين افرادى كه مأمور به رفتار مسلمانى با آنها هستيم، خشم و حالت عصبانيت نبايد باشد. خشم به انسان ضرر ميزند. تصميمگيرى با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، كار كردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ اين چيزى است كه ماها متأسفانه خيلى ابتلاء پيدا ميكنيم. جلوگيرى از اين خشم، خشمى كه موجب انحراف ميشود، موجب خطاى در فكر و عمل ميشود، يكى از موارد تقواست. و كظم الغيظ».
رهبر انقلاب سپس مطالبی فرمودند که شاید بتوان سهم مهمی از آن را متوجه وضعیت رسانه ای کشور کرد. ایشان تصریح کردند: «كار ديگر، "اطفاء النّائرة". بعضىها آتشافروزىهاى سياسى و جناحى ميكنند. عدهاى كأنه براى اين كار مأموريت دارند. من مىبينم در داخل كشور خودمان كه يك عدهاى ميخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهاى مختلف را، افرادى از هر يك از جناحها را به جان هم بيندازند و اختلاف ايجاد كنند؛ كأنه اصلاً از آتشافروزى خوششان مىآيد؛ اين خلاف تقواست. تقوا اين است: "اطفاء النّائرة". همچنان كه در يك محيط مادى و فضاى مادى، شما يك آتشافروزى را اطفاء ميكنيد، بايد در فضاى انسانى و معنوى و اخلاقى هم آتشسوزىها را مهار و اطفاء كنيد. و همين طور؛ و ضمّ اهل الفرقة»
رهبر انقلاب بعد از ذکر این فرازها و توضیح آنها بلافاصله موضوع جذب حداکثری را پیش کشیدند و فرمودند: «ما عرض كرديم جذب حداكثرى، دفع حداقلى. البته معيار و ميزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ايمان در يك حد نيستند. ما در بين خودمان آدمهایی داريم ضعيفالايمان، آدمهائى داريم كه ايمانشان قوىتر است. بايد راه بيائيم. نميشود ضعيفالايمان را دفع كرد، نميشود فقط به كسانى چشم دوخت كه قوىالايمانند؛ نه، ضعفا را هم بايد در نظر داشت. كسانى كه خودشان را قوى ميدانند، آن كسانى را كه ضعيف ميدانند، ملاحظه كنند، مراعات كنند، دفع نكنند. آن كسانى كه جزو مجموعه هستند، ليكن بر اثر اشتباه و غفلت كنار افتادند، جدا افتادند، اينها را به خود بياورند؛ اينها را نصيحت كنند، دلالت كنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند.» و تاکید کردند: «اينها مسائل اساسى است.»
به نظر می رسد همان گونه که دلیل نامگذاری امسال از سوی انقلابیون درست فهم نشد، این سخنان رهبری نیز که به گونه ای وصف ناشدنی ناظر به یک آسیب جدی در جریان انقلابی بود، درست فهم نشد. مقام معظم رهبری ضمن بیان مسائلی از این دست بود که به موضوع وحدت پرداختند و اتحاد و همدلى بين مسئولين كشور را يك فريضه دانستند و حتی تأکید کردند که تعمد در مخالفت با آن، امروز يك خلاف شرع است. ایشان در نهایت توضیح دادند یکی از کارهای دشمن بی اعتماد کردن مردم به مسئولین است و این بیاعتمادی ناحق است.
جدال برون جبهه ای الزامات خاص خود را دارد و جدال درون جبهه ای الزامات خاص خود. مشکل آن گاه آغاز شد که این دو با هم خلط شدند. گارد جنگی برون جبهه ای با معاندان نظام به دعوای درون جبهه ای رسید و بانی حرف و حدیثها و نسبتهای تند و آزاردهنده شد.
یکی از مهمترین مخاطبان رهبر انقلاب را باید رسانهها دانست و باید پذیرفت وضعیت کنونی رسانهها بهواسطه همین عدم درک میدانهای مبارزه وضعیت مناسبی نیست. چند جریان در روزهای اخیر با هم پیوند خوردند که همه نیز در فضای رسانهای محملی برای سوار شدن بر موج ناشی از برخی زمینه های قبلی داشتند.
از یک سو کسانی بودند که کینه احمدی نژاد را در سینه داشتند و تا پیش از این فرصت و میدان بروز پیدا نکرده بودند. اینان به یکباره مجال بروز یافتند. طیف دیگر کسانی بودند که نیم نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری آینده داشتند و برای پیروزی در انتخابات آتی می خواستند خود را آلترناتیو برحق دولت جلوه دهند و به هر قیمتی دولت را زمین بزنند.
فارغ از این دو جریان اما جریان ارزشگرای دلسوزی نیز بودند که این نوشتار بیش از همه ناظر به آسیب های متوجه همین جریان است؛ اگر چه نقش آفرینی های دو جریان دیگر در رادیکال شدن این جریان بی تاثیر نبوده و نیست. این جریان برای نقد انحرافات و در آرزوی "رسیدن به نداشته ها" به گونه ای عمل کرد که ضررهای آن بیشتر از نفع آن شد.
این فضای رادیکالی و گارد غلط که پیشتر رهبری نیز در مورد آن هشدار داده بودند دو آسیب عمده دارد. از یک سو برخی جریانات معلوم الحال در حاشیه امن قرار گرفتند و حتی بعضا در جایگاه مدعی نشستند و از سوی دیگر این برخورد افراطی در نقش یک تیغه از دو محور گازانبری به کمک جریان افراطی دیگری در درون دولت آمد تا خط سوم تیر شکسته شود.
آنچه گذشت بیش از همه ناظر به آداب نقد و برخی برخوردهای نادرست در سطح رسانهها و بدنه انقلابی بود. نکته ای دیگر را نیز باید به این همه ضمیمه کرد و آن اینکه نباید بگذاریم شأن جریان انقلابی به یک جریان که فقط نق زدن را آموخته تقلیل پیدا کند.
آیت الله مصباح یزدی در فرمایشات گذشته خود ضمن نقد برخی رویکردهای دولت به یک گزاره مهم اشاره کردند. ایشان فرمودند: «نبايد همواره از دولت توقع داشته باشيم بلکه بايد خودمان شروع کنيم و چه بسا با روشن شدن آثار آن دولت هم حمايت کند.» در واقع جریانی خود را حامی احمدی نژاد هم می داند متاسفانه کمتر وارد فضاهای ایجابی می شود. کمتر برای کشور و نظام تعریف مسأله می کند در حالی که می توان برخی موج های نادرست کوچک را نیز با موجی بزرگ تر سوار بر موج قبلی مهار و مصادره کرد و به سمت افق های انقلاب هم پیش رفت.
در واقع می توان به برخی از آنچه برخی عنوان تهدید بر آن می نهند، به دیده فرصت نگریست و از حساسیت ایجاد شده در آن زمینه برای ایجاد موجی بلندتر بهره برد. موجی که همه مسئولین کشور را هم به دنبال خودش بکشاند. در واقع این یک نقد وارد به جریان انقلابی و جریان دانشجویی است که کمتر در نقش فعال وارد می شود. اغلب منفعل عمل می کند. منتظر است مسئله ای ایجاد شود تا بعد سر و صدا کند یا تجمع بگذارد. کار ایجابی کلید نمی زند. برای کشور تعریف مسئله نمی کند. گاه ناخواسته اسیر غوغاسالاری ها می شود. اسیر حب و بغض های برخی جریان ها می شود، بدون آنکه خود متوجه باشد.
به نظر می رسد اکنون و بعد از سخنان چند باره رهبر انقلاب نیازمند مرور دوباره و آسیب شناسی روند فعالیت های جریان خودی در کشور هستیم. این بازخوانی از آن حیث که پیوندی عمیق با شرایط روزها و ماهها و در واقع آینده انقلاب برقرار خواهد کرد، کاملا حیاتی است. هیچ جریانی بی نیاز از آسیب شناسی عملکرد خود نیست و اکنون این جریان خودی است که می بایست با استفاده از فرصت ایجاد شده به آسیب شناسی روند فعالیت های خود دست یازد.