اسناد لانه جاسوسي توسط تيمي كه حسين شيخالاسلام گردآورده بود و از دانشجويان مسلط به زبان انگليسي تشكيل شده بود ترجمه ميشد و در اختيار شوراي هماهنگي كه به گفته محمدهاشمي شامل بيطرف، دادمان، اصغرزاده، سيف الهي، ميردامادي، رحيم باطني و او قرار
ميگرفت و اين شورا بود كه تصميم ميگرفت چه سندي افشا شود و چه سندي افشا نشود. اسناد بر اساس روخواني، تشخيص صلاحيت براي انتشار و عدم انتشار پيدا ميكرد.
اكثر اسناد به كلي سري و سري سفارت امريكا در تهران در همان ساعات اوليه تسخير پودر و يا رشته رشته شد و قابل بازيابي نبود. اما بروس لينگن كاردار سفارت امريكا صبح روز 13 آبان دريك بياحتياطي آشكار حدود 50 سند سري درباره آخرين وضعيت فعالان سياسي
در ايران مانند شهيد دكتر بهشتي، مهدي بازرگان، ابراهيم يزدي را براي مطالعه به دفتر خود ميبرد و پس از آن كه تصميم ميگيرد به ديدار قطبزاده برود، اين اسناد را به خزانه اسناد بازنمي گرداند بلكه بر روي ميزكارش رها ميكند. لينگن پس از آزادي مدعي شد كه اسناد را
در گاوصندوق دفترش گذاشته اما واقعيت چنين نبود.
سند مربوط به شهيد دكتر بهشتي نيز در همان روزهاي اول بازيابي شد و آماده انتشار بود اما اعضاي شوراي هماهنگي اسناد به دلايلي كه هيچ گاه معلوم نشد، حاضر به افشاي اين سند نشدند. گويي مشكلات ريشه اي با حزب جمهوري اسلامي مانع از روشنگري افكار عمومي
ميشد.
اما در داخل سفارت دانشجويان نزديك به حزب جمهوري كه اقليتي 20 درصدي را شكل ميدادند به اين رويه اعتراض داشتند. اين اعتراض بعضاً منجر به اخراج آنها از لانه و يا محروميت از دسترسي به اسناد و اطلاعات ميشد.فائزه مصلحي يكي از اين دانشجويان است.
او در اين باره ميگويد: يك مطلبي كه بچهها را ناراحت ميكرد اين بود كه چرا دانشجويان در جريان نحوه انتخاب وانتشار اسناد قرار نميگيرند. هر هفته جلساتي برگزار ميشد و تحليلهاي كلي در همان ساختمان مركزي به عمل ميآمد، فكر ميكنم آخر هفته بود كه خواهرها
و برادرها همه در اين جلسات حضور پيدا ميكردند ولي در مورد مسائل ريز اسناد هيچگاه با ما صحبت نميشد، يعني آن موقع ما محرم راز تلقي نميشديم. در بين بچههاي لانه زمزمه شدكه از شهيد بهشتي درلانه سندي موجود است. اين مطلب براي من و خيلي از بچههاي
حاضر در لانه مهم بود كه بدانم اين سند چيست؟ به يكي از برادران به نام آقاي مختاري كه در واحد اسناد فعاليت ميكرد گفتم: آقاي مختاري شما به من بگوييد اين سند چيست؟ من به كسي هيچ مطلبي را نميگويم. در جواب گفت: اين سند در تأييد شهيد بهشتي است يعني
از استقامت ايشان در مقابل امريكا صحبت شده.
به هرحال سند مربوط به شهيد دكتر بهشتي سالها پس ازشهادت ايشان منتشر شد. اين سند شرح ديدار كاردار سفارت امريكا و مسئول ميز ايران در وزارت امور خارجه امريكا با شهيد دكتر بهشتي يك هفته پيش از تسخير سفارت امريكاست.
سند شماره 359 محرمانه 29 اكتبر 1979 ـ 7 آبان 1358 از: سفارت امريكا، تهران ـ 11390 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دي. سي ـ داراي حق تقدم رونوشت براي سفارتخانههاي امريكا در آنكارا، جده، اسلامآباد، كابل، كويت، بغداد، دمشق موضوع: ملاقات با بهشتي 1ـ (محرمانه ـ تمام متن) 2ـ خلاصه: هنري پرشت و من، 27 اكتبر با دكتر محمد بهشتي، نايبرئيس مجلس خبرگان و دبيركل حزب جمهوري اسلامي، يك گروه سياسي كه با [امام] خميني[ره] پيوستگي نزديكي دارد، ملاقات كرديم. بهشتي به ما يادآوري نمود كه احساسات عمومي شديدي
در مورد هرگونه پشتيباني از شاه سابق وجود دارد. او از مشكلات در حمل قطعات يدكي نظامي و قراردادهاي تجاري جويا شد و به شايعات گسترده در مورد دخالت «سيا» در كردستان اشاره كرد. اظهار حمايت دولت امريكا از انقلاب كفايت نميكند. به جاي حرف
عمل لازم است. او گفت كه انقلاب پشتوانه لازم را در اكثريت مردم ايران دارد و اگر لازم باشد ميتواند طبقه متوسط و اقليت متخصصين را ناديده بگيرد. بهشتي اعتماد به نفس فوقالعادهاي از خود بروز ميدهد، خصومت ظاهري نشان نميدهد، ولي در امر بهبود روابط
امريكا و ايران، او بار اصلي را به دوش امريكا ميگذارد. پايان خلاصه. 3ـ بهشتي ما را در اتاق انتظار ساختمان سنا پذيرفت. او تنها بود، رفتار او دوستانه و آرام به نظر ميرسيد ولي از حجم زياد كار، شكايت داشت. 4ـ ما سلامها و آرزوهاي دولت و ملت امريكا را ابلاغ نموديم و بر نظر خويش كه پيشرفت دولت موقت در ساختن نهادهاي جديد دولتي كه در خدمت منافع امريكا و همچنين ايران باشد، تأكيد كرديم. پرشت كه ديدگاه واشنگتن را ابراز ميداشت، گفت كه مشكل دوجانبهاي براي هر
دو كشور وجود دارد كه عبارت است از درك ناكافي و تا حدي نادرست از انقلاب در ميان مردم امريكا و ايران. او گفت كه از ديدگاههاي بهشتي در زمينه اينكه روابطمان را چگونه ميبيند و چه اقداماتي ميتوان در جهت بهبود آن انجام داد، استقبال ميكند. 5ـ بهشتي در پاسخ اول بر لزوم اينكه امريكا حسننيت خود را همراه حرف در عمل نيز نشان دهد تأكيد نمود. اظهار حسننيت تنها كفايت نميكند. او سه زمينه اصلي مشكلات را برشمرد. اول مسئله شاه بود. او پنجاه سال تباهي را بر ملت ايران تحميل نموده و
هماكنون احساسات عمومي عليه او خيلي شديد ميباشد. لذا ايران نميتواند تحمل كند كه امريكا و يا هر كشور ديگري از او حمايت كند. (نظرات بهشتي، در اين مورد مانند بقيه موارد گفتوگو صريح، كنترلشده و عاري از احساسات بودند.)
6ـ انتقاد دوم او در زمينه قراردادهاي تجاري بود. نظر او بر اين دلالت داشت كه با توجه به انقلاب، برخورد با مسائل تجاري نبايد فقط در جنبههاي عادي تجاري محدود شود، بلكه ديدگاه سياسي نيز بايد در نظر گرفته شود. او شنيده بود كه مقدار زيادي از وجوه ايران در
امريكا توسط دادگاهها مسدود شدهاند. ضرورت دارد كه دولت امريكا با كمك براي حل اين مشكلات حمايت خود را از ايران نشان دهد. 7ـ نگراني سوم او در زمينه قطعات يدكي نظامي و تجاري بود. واضح بود كه او اطلاعات كمي در مورد جزئيات اين قضيه دارد، ولي ميدانست كه قطعات يدكي به مقدار و سرعت لازم توسط امريكا فراهم نميشود. 8 ـ من گفتم در مورد شاه، پاسخ خواهم گفت و از پرشت خواستم تا نظرات واشنگتن را در زمينههاي ديگر بيان دارد. من بر آنچه كه به هنگام طرح مسئله سفر شاه به امريكا به منظور انجام معالجات پزشكي براي نخستوزير و يزدي گفته بودم به عنوان موضع خودمان در
قبال شاه تأكيد كردم. ما شاه را به عنوان يك مقام مسئول در ايران به رسميت نميشناسيم و از دولت موقت به رهبري بازرگان حمايت ميكنيم. ما اهميت زيادي براي تماميت و استقلال ايران قائل هستيم و به شاه تأكيد كردهايم كه به هنگام اقامت در امريكا هيچگونه فعاليت
سياسي نبايد داشته باشد.
9ـ بهشتي اعتراضي به اين مسئله نكرد، ولي بعد پرسيد كه پاسخ من در برابر شايعات مربوط به فعاليت سيا در كردستان و مناطق ديگر ايران چيست. من گفتم كه اين شايعات مطلقاً بياساس ميباشند. نه سيا و نه هيچ نهادي از دولت امريكا به هيچ شكلي در هيچيك از
فعاليتهايي كه به تماميت ايران لطمه بزند، شركت نداشتهاند. من بر اساس اطلاع كامل از فعاليتهاي دولت امريكا در ايران چنين تضميني به او دادم، در هر حال ايجاد آشوب در كردستان از هر طريقي كه باشد كاملاً برخلاف منافع ملي خودمان خواهد بود. 10ـ پرشت گفت كه متوجه مشكلات متعدد در زمينه تجارت هستيم ولي اين مسائل به هر دو طرف قضيه مربوط ميشوند. دولت امريكا فعالانه در جهت حل مشكلات تلاش ميكند و در واقع در چند مورد مطالبي در جهت حمايت از ايران به دادگاهها داده است. ايران در خيلي
از اين موارد دادگاه موفق گشته است. ما ميخواستيم دولت موقت بداند كه دولت امريكا هر كاري بتواند انجام خواهد داد تا اين مشكلات در جهت استحكام بيشتر روابط اقتصادي، تجاري با ايران حل شود. ولي دولت موقت بايد توجه داشته باشد كه دولت امريكا هم جوانب
سياسي را بايد در نظر داشته باشد و محدوديتهايي وجود دارد، هم قانوني و هم محدوديتهاي ديگر كه بر نقشي كه ما ميتوانيم ايفا كنيم اثر ميگذارد.
11ـ در مورد قطعات نظامي، پرشت اقداماتي را كه ما براي تضمين حل مسئله سپردههاي ارزي اتخاذ نموده بوديم را برشمرد و گفت كه اين تضمين از ژوئيه به مورد اجرا گذاشته شده و از آن وقت هيچ مانعي از سوي دولت امريكا بر ارسال قطعات ايجاد نشده است. موارد
مجردي وجود دارد كه مشكلاتي در آن بروز خواهد كرد، ولي دولت امريكا در منافع خود ميداند كه ارسال قطعات را تسهيل نمايد تا روند تأمين قطعات نظامي براي ايران استمرار داشته باشد. ما همچنين ميخواستيم در زمينه قطعات يدكي و تجهيزات شركتهاي تجاري نيز كمك
كنيم. براي كمك در اين امر اطلاعات مشخصي لازم است.
12ـ بهشتي مدتي را صرف توضيح و تأكيد بر حمايت تودهاي مردم از انقلاب ايران نمود. اين حمايت هنوز كاملاً مشهود و يا از لحاظ تشكيلاتي و حزبي سازماندهي نشده است، ولي حمايت عظيمي بوده و اين توده شركتكننده انقلاب براي اثبات حقانيت و حمايت از اهداف
انقلاب در ايران كافي است. رهبري انقلاب بر چنين حمايت عظيمي اتكا دارد و اين حمايت از انقلاب قدرت و پيروزي انقلاب را عليرغم گزارشها و شايعات در مورد توطئههاي وسيع از جمله امكان توطئههايي از جانب نظاميان، تضمين ميكند. اقدام براي كودتا بسيار
محتمل است، او گفت كه اگر چنين امري پيش آيد امريكا مسئول شناخته خواهد شد، چون امريكا داراي نقش گستردهاي در رابطه با ارتش ايران بوده است. بهشتي در رابطه با اين موضوع به گونهاي صحبت نكرد كه نشان دهد تصور ميكند تلاش براي انجام يك كودتا موفق
خواهد بود بلكه ميگفت چنين اقدامي به هيچوجه موفق نخواهد شد و هرگونه اقدام مشابه، مشكلات جدي براي امريكا در ايران ايجاد خواهد كرد. رهبري انقلاب تصميم گرفته است كه با امريكا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد كند ولي آنها عميقاً ظنين باقي ميماندند.
13ـ در پاسخ، من نكاتي را كه قبلاً توسط پرشت مطرح شده بود مبني بر ضعف در شناخت ابعاد انقلاب در امريكا را پيش كشيدم ولي گفتم يك جنبه انقلاب براي افكار عمومي امريكا كاملاً روشن است و آن وسعت حمايت مردمي از انقلاب است. با توجه به روابط ما با نظاميان
در ايران من از فرصت استفاده نمودم تا بهشتي را از تركيب و اندازه واحدهاي مستشاري مطلع سازم. گروه مشورتي مستشاري نظامي كه از تعداد زيادي افراد متشكل شده بود در حال حاضر به گروه شش نفري كوچكي تبديل شده كه تنها هدف آن حفظ ارتباط با طرفين ايراني
براي تسهيل دريافت تجهيزات نظامي امريكا توسط دولت موقت ايران ميباشد. 14- پرشت گفت كه در واشنگتن ايرانياني با دفتر او تماس ميگيرند كه از طبقات متوسط و متخصصين ايران بوده و با شاه نيز مخالفت ميكردند، ولي اكنون از ايران فرار كردهاند چون احساس ميكنند براي آنها در جو سياسي جديد جايي وجود ندارد. او از بهشتي خواست
تا موضع رهبري انقلاب را در برابر اين افراد و ايرانياني كه به طور فزاينده نسبت به پيشرفت انقلاب سرخورده و نااميد شدهاند، روشن كند.
15ـ بهشتي در پاسخ قبول كرد كه انقلاب اشتباهاتي مرتكب شده است؛ اما گفت در يك انقلاب با وسعت و سرعتي كه در ايران داشت، بروز اشتباهات اجتنابناپذير است. رهبري متوجه است كه نميتواند به دور ايران حصاري بكشد و آن را از تأثيرات خارجي و منافع تجارتي
و تخصصي كه به آنها احتياج دارد، منزوي سازد. رهبري انقلاب خواهان مرزهاي باز با دنياي خارج ميباشد نه مرزهاي بسته. در مورد يك ميليون اقليتي كه او مشخص نمود از انقلاب حمايت كامل نميكنند هم همين موضع اتخاذ ميشود. ولي به اين اقليت اجازه داده
نخواهد شد كه نظرات خود را به اكثريت 35ميليون ايراني كه از انقلاب و اهداف آن حمايت ميكنند، ديكته كنند. اگر لازم باشد اين تودههاي ميليوني جمعيت ايران راه خود را به تنهايي طي خواهند نمود و در مدت 20 سال ميتوانند آنچه را كه با رفتن اين طبقه از دست دادهاند و
منافعي كه اين يك ميليون اقليت براي كشور داشته جبران كنند. در پاسخ اين سؤال كه آيا بهتر نيست سعي كنند حمايت اين اقليت را جلب نمايند، بهشتي تأكيد كرد كه هدف رهبري هم همين بوده و در جهت آن كوشش ميكند ولي به هيچ صورتي اكثريت به اين اقليت كوچك اجازه
نخواهند داد تا اهداف انقلاب اسلامي كه ملت ايران خواهان آن هستند را تباه سازند. همانطور كه قبلاً گفته بود اين اهداف شامل جامعهاي ميشود كه آزاد، مترقي و پيرو اصول اسلامي باشد.
16ـ نظريه: بهشتي شخصيت مؤثر و گيرايي ميباشد. مطمئناً در ظاهر و اگر بتوان بر اساس اين گفتوگو قضاوت كرد، از لحاظ فكري و عقلي هم مؤثر و گيرا است. او با اعتماد به نفس فوقالعاده و به طور آرام و شمرده انگليسي خوب صحبت ميكند. رفتار او در
تمام مدت آرام و غيراحساسي بود. به نظر ميرسيد كه او سعي داشت به ما بفهماند كه بهبود روابط بيشتر به نفع امريكا بوده تا به نفع ايران. ايران انقلابي از حمايت و تفاهم امريكا استقبال خواهد نمود ولي به هيچوجه به امريكا وابسته نخواهد بود. بروس لينگن،كاردار